بنام خداوند همیشه زنده
ویژگیهای برنده و بازنده برنده متعهّد می شود. بازنده وعده می دهد. وقتی برنده ای مرتكب اشتباه می شود ، می گوید : اشتباه كردم. وقتی بازنده ای مرتكب اشتباه می شود ، می گوید : تقصیر من نبود. برنده بیش از بازنده كار انجام می دهد و در انتها باز هم وقت دارد. بازنده همیشه آنقدر گرفتار است كه نمی تواند به كارهای ضروری بپردازد. برنده به بررسی دقیق یک مشكل می پردازد. بازنده از كنار مشكل گذشته و آن را حل نشده رها می كند. برنده می گوید: بیا برای مشكل راه حلی پیدا كنیم. بازنده می گوید : هیچ كس راه حلی را نمی داند. برنده می داند به خاطر چه چیزی پیكار می كند و بر سر چه چیزی توافق و سازش مي نماید. بازنده آن جا كه نباید ، سازش می كند و به خاطر چیزی كه ارزش ندارد ، مبارزه می كند. برنده با جبران اشتباهش ، تاسّف و پشیمانی خود را نشان می دهد. بازنده می گوید : «متاسفم» ، اما در آینده اشتباه خود را تكرار می كند. برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح می دهد ، هر چند كه هر دو حالت را مدّ نظر دارد. بازنده دوست داشتنی بودن را ، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح می دهد ، حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد. برنده گوش می دهد. بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود برای حرف زدن است. برنده از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت می كند. بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست ، گاهی از موضع ضعف و گاهی همچون ستمگران رفتار می كند. برنده می گوید ، باید راه بهتری هم وجود داشته باشد. بازنده می گوید ، تا بوده همین بوده و تا هست همین است. برنده به افراد برتر از خود ، احترام می گذارد و سعی می كند تا از آنان چیزی بیاموزد. بازنده از افراد برتر از خود ، خشم و نفرت داشته و در پی یافتن نقاط ضعف آنان است. برنده گام های متعادلی بر می دارد. بازنده دو نوع سرعت دارد ، یا خیلی تند و یا خیلی كند. برنده می داند كه گاهی اوقات ، پیروزی به بهای بسیار گرانی بدست می آید. بازنده بسیار مشتاق برنده شدن است ، در جایی كه نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن است. برنده ارزیابی درستی از توانایی های خود داشته و هوشمندانه از ناتوانی های خود ، آگاه است. بازنده از توانایی ها و ناتوانی های واقعی خود بی خبر است. برنده مشكلی بزرگ را انتخاب می كند و آن را به اجزای كوچك تر تفكیك می كند ، تا حل آن آسان گردد. بازنده مشكلات كوچك را آنچنان به هم می آمیزد كه دیگر قابل حل شدن نیستند. برنده می داند كه اگر به مردم فرصت داده شود مهربان خواهند بود. بازنده احساس می كند كه اگر به مردم فرصت داده شود نامهربان خواهند شد. برنده تمركز حواس دارد. بازنده پریشان حواس است. برنده از اشتباهات خود درس می گیرد. بازنده از ترس مرتكب شدن اشتباه ، یادگرفته كه اقدام به هیچ كاری نكند. برنده می كوشد تا مردم را هرگز نیازارد ، مگر در مواقع نادری كه این دل آزاری در راستای یك هدف بزرگ باشد. بازنده نمی خواهد به عمد دیگران را آزار دهد اما ناخودآگاه همیشه این كار را می كند. برنده ثروت اندوزی را وسیله ای برای لذت بردن از زندگی می داند. بازنده مال اندوزی را هدف خود قرار می دهد ، بنابراین گذشته از میزان انباشت ثروت ، هیچ گاه نمی تواند خود را برنده محسوب كند و هرگز برنده نمی شود. برنده ترجیح می دهد خود را مسئول شكست هایش بداند و نه دیگران را ؛ ولی وقت زیادی را صرف عیب جویی نمی كند. بازنده شكست های خود را ناشی از ، تبعیض یا سیاست می داند. برنده معتقد است ، ما با كارهای درست و اشتباه خود ، سرنوشت خویش را تعیین می كنیم. بازنده به قضا و قدر اعتقاد دارد. برنده در هر شرایطی كه قرار بگیرد آرامش و تعادل خود را حفظ می كند. بازنده اگر از دیگران عقب بماند، تندخو و خشن می شود و اگر جلوتر از دیگران باشد ، بی احتیاطی می كند.
نظرات شما عزیزان: